|
 |
گزينه
ها |
|
|
جستجو |
|
|
مقاله جاري |
نظرات |
ويرايش |
تاريخچه |
|
|
|
|
|
|
|
ایل ریزه وند(ریزوند) |
|
از دانشنامه
آزاد ايلاميان |
ایل ریزه ون یکی از بزرگترین ایلات کرد در غرب کشور می باشند باشند از صاحبان و مالکان اولیه استان ایلام می باشند(کتاب انساب رفعتی). و در کنار رودخانه چنگوله آسیابی بسیار قدیمی وجود دارد که اسم ریزه ون بر آن حک شده است.
نسب ریزه ون:
نسب ریزه ون ها به بهرام گور پادشاه ساسانی که پایتخت حکومتش ایلام بود بر می گردد.
گذری بر تاریخ ایل ریزه ون به پشتکوه:
1-قبل از ورود والیان.
2-زندگی ایل ریزه ون در زمان والیان.
3-بعد از والیان.
1-قبل از تسلط والیان لرستان بر ایلام ایل ریزه ون در حوزه شمالی استان شامل شهرستان مهران،میش خاص-بخش بولی-شهرستان ایلام- شهرستان سیروان و شهرستان چرداول و بخش کارزان زندگی می کردند. و مالک زمین های آن مناطق بودن.
ناگفته نماند ایل ریزه ون به دلیل جمعیت زیاد و معروفیت در جنگ آوری همیشه مورد توجه شاهان بوده
کریم خان زند که برای تثبیت پادشاهی نیاز به جنگ آور داشت بسیاری از مردم پشتکوه را از قبیل طایفه شوانکاره یا شبانکاره و طایفه ریزه ون چرداولی معروف به ایل چهاردول را با خود همراه کرد ،که ایل چرداولی اکنون بین 30000 تا 40000 جمعیت دارن و در استان های کردستان و آذربایجان و همدان ساکن هستند ،و طایفه شبانکاره شیراز از ایل ریزه ون جدا شده .
2-ایل ریزه ون در زمان والیان:
اما با تسلط والیان بر ایلام وضع عوض شد و طی چندین جنگ بین ریزه ون ها و والیان (با پشتیبانی شاه قاجار) در نهایت ریزه ون ها شکست خوردند و بسیاری از آنان مجبور به مهاجرت اجباری شدند نقل است والی بسیاری از ریزه ون ها را زندانی کرد همچون قوچعلی،و بسیاری را را بر میل بست و زنده به گور کرد،مانند میل میرویس که معروفه،
در زمان والیان دومین ضربه به ایل ریزه ون وارد شد
و بسیاری از آنان مهاجرت کردن،از جمله ریزوندهای ساکن کرمانشاه شهرستان ماهیدشت،ریزوندهای ساکن عراق، بنا به گفته صداقت کیش (37 طایفه روستا از شوانکارگان در سلیمانیه عراق زندگی میکنند که علت مهاجرت معلوم نیست) البته این دیدگاه نویسنده بوده ،این طایفه در زمان والیان از پشتکوه مهاجرت کردن و از ایل ریزه ون و بودن،اکنون عده ای از طایفه شوانکاره ریزون در ماهیدشت ساکنند که در زمان والیان مهاجرت اجباری کردن.
ناگفته نماند در زمان والیان طوایف دیگری مثل سوره میری و عالی بیگی نیز توسط والی سرکوب شدن و طایفه سوره میری کامل فروپاشید.
سه ایل ریزه ون و سوره میری و عالی بیگی،در ایلام آن روز زندگی می کردند و همسایه بودن،سندی دال بر ریشه واحد ندارن، شاید هم نگره بودن،شاید متحد.
3-ایل ریزه ون بعد از والیان:
توشمال صیدرضا احمدی فرزند علان(علیرضا) آخرین توشمال ایل ریزه ون . کسی بود که از او به عنوان ناجی و پدر ایل ریزه ون یاد می کنند توشمال صیدرضا ساکن چرداول در 150 سال پیش با سروسامان دادن و گرداوری ایل ریزه ون خدمت بزرگی در حق کلیه مردم ریزه ون کرد و همواره حافظ مردم ایل بود .
مهمترین اقدامات توشمال صیدرضا در طول حیات:
۱- گردآوری و سروسامان دادن دوباره ایل : ایل ریزهون که بعد از ورود والییان لر به استان که طی چندین نبرد شکست خورد و دچار فروپاشی شده بود و اکثر مردم ایل مجبور به مهاجرت از استان شده بودن بعد از حدود ۱۰۰سال دوباره با روی کار آمدن توشمال صید رضا احمدی (علان)، توشمال اقدام به جمعآوری و سروسامان دادن دوباره ایل ریزوند در داخل و خارج استان نمود.
۲- جنگ گه وز (گاوز)بعد از فروپاشی ایل ریزهون زمینهای آباد گه وز توسط مردم میش خاص تصرف شده بود که توشمال صید رضا با در دست داشتن ته جک قولنامه زمینها و گرد آوری تمام ریزهوندهای داخل و خارج استان جهت بازپسگیری زمینهای گه وز وارد جنگ شده و طی چندین جنگ موفق به بازپسگیری زمینهای گه وز شد
۳- بیرون راندن عدهای از مردم تیره خیروند ایل خزل (کلی کلی) از زمینهای شمالی ریزهون: در شهریور ۱۳۲۰ دوره جنگ جهانی دوم زمانی که رضا خان از قدرت برکنار شد.ایل خزل و ریزه ون بدلیل همسایگی با هم اتحاد برادری بستند و بنا بر این نهادند در صورتیکه هر کدام از دو ایل توسط ایلات دیگر تهدید شوند ایل مجاور از او حمایت کند و مانع کار شود و در یکی از روزها زمانی که توشمال صیدرضا احمدی و کریم خان جمشیدی به اتفاق هم به دیدار عبدالحسین خان ابوقداره والی هلیلان و زردلان رفته بودند بین ایل خزل چاو افتاده بود که ایل منصوری به سیلوهای گندم دولتی روستای شباب حمله کردند و مردم ایل خزل طبق توافق نامه جهت پشتیبانی از ایل ریزه ون راهی روستای شباب شده بودند و مشاهده کردند که خبری از حمله نیست و در بازگشت به خانه مردم خزل عده ای از مردم تیره خیروند (روستای کلی کلی) اقدام به غارت سیلوهای دولتی کردند و در نهایت اقدام به شخم زمین های طوایف موشکان و شواو و جوب خانم کردند و وقتی که خبر به توشمال صیدرضا رسید ،توشمال صیدرضا و کریم خان از ملک عبدالحسین خان برگشتند و توشمال و کلیه ی کدخدایان و مردم ایل ریزه ون به متجاوزان هجوم بردند و طی جنگی که رخ داد متجاوزان مجبور به عقب نشینی شدند طی این جنگ مردی از روستای کلی کلی به نام سلی(سلیمان) کشته شد.
۴- تبعید به مدت ۷ سال به قزوین به علت کشتن ماموران ظالم حکومت شاهنشاهی.
5-ترسیم مرزهای ایل ریزه ون:
توشمال بعد از مذاکره با بزرگان ایل خزل ،مرز خزل و ریزه ون را چال زغال باغله انتخاب کردن که بالاتر از روستای باغله است،و بعد از مذاکره با محمد رحیم خان دارابی مرز بیجنوند و ریزه ون را چال زغال پایین تر از روستای بلاوه خشکه انتخاب کردند.
|
|
|
|
زيرمجموعه:
ايلات و عشاير |
آخرين ويرايش توسط:
احمد
|
|
|
|
|