به تعبیرنیما :« ایلیاتی ام از تبار باران» ، اهل همین سنگلاخ ساده وایل غریب افتاده ، شتاب زده بزرگ شده ام و... در سالهای آوارگی و جنگ در ایلام متولد شدم، دانشجوی دکترای جامعه شناسی فرهنگی و چند سالی است که ساکن تهران و در واحد شعر و ترانه مرکز موسیقی مشغول فعالیت می باشم. در زمینه شعر و روزنامه نگاری فعال بوده و چند سالی است که با بخش رسانه روزنامه جام جم و سایت های خبری همکاری دارم. از مهمترین دغدغه هایم در طول این سالها معرفی استان ایلام و خصوصاً دستاوردهای دفاع مقدس در سطح ملی بوده که تاکنون با همکاری برخی از دوستان ایلامی مقیم مرکز که عمدتاً در حوزه رسانه ای فعالیم، اشعار و مطالب بسیاری در روزنامه ها و سایتهای مختلف منتشر نموده ایم. استان ایلام در همه ی زمینه ها دارای قابلیت ها و توانمندیهای بسیاری است، از مهمترین سرمایه های فرهنگی و هنری استانمان در سطح کشور داشتن پیشینه فرهنگی و تاریخی درخشان، فرهنگ ایثار و شهادت و دلیری های مردمانش در عرصه ی دفاع مقدس، شاعران برجسته و موفق در زمینه ادبیات، هنرمندان با استعداد در زمینه موسیقی، ورزشکاران و قهرمانان با اخلاق، مسئولانی که در سطح کشور در رده های برجسته ای خدمت می کنند و از همه مهمتر جوانان نخبه و تحصیل کرده ای که در جای جای ایران پراکنده اند. معتقدم که استان ما با داشتن این همه سرمایه و نیروهای ارزشمند تاکنون آن طور که باید نتوانسته به جایگاه واقعی خود دست یابد، هرچند که در سالهای پس از جنگ و تاکنون کارها و تلاش های ارزشمندی در خصوص توسعه استان انجام شده و باز هم جا دارد بیشتر از اینها کار شود. به نظرم یکی از مهمترین مشکلات استان، حضور کم رنگ ما در حوزه رسانه ای در سطح ملی است که تاکنون ایلام ما و قابلیت هایش کمتر برای سایر هموطنانمان شناخته شده است، خصوصاً در حوزه دفاع مقدس که علیرغم 8 سال درگیری مستقیم با جنگ، دلاوری ها و حماسه های مردمان این دیار کمتر انعکاس یافته و جا دارد در این خصوص تلاش های بیشتری صورت پذیرد و این امر محقق نمی گردد مگر با استفاده شایسته از رسانه هایی که در سطح ملی فعال هستند. بنابراین تلاش می کنیم تا با حضور بیشتر و پر رنگ تر در این حوزه ایلام را به آن جایگاهی که شایستگی اش را دارد برسانیم تا دیگر شاهد این نباشیم که وقتی از دوست، همکار یا همکلاسی در خصوص ایلام بحث می کنی با تعجب نپرسد که ایلام اصلاً کجای نقشه ایران است یا مهران در کدام استان واقع شده...!!!!!!!!!
من از اهل دهات دوست هستم
رفیق خاطرات دوست هستم
درختانی که با من همکلاسند
مرا با چشمه و گل می شناسند
مرا با دفتر شعر عمویم
مرا با «هوره های» در گلویم
مرا با قصه های میش و گرگم
مرا با برنو ی بابا بزرگم
مرا با چکمه هایم می شناسند
به نام زخم پایم می شناسند
پدر این «کوله» را داده به دستم
من از اهل و تبار جنگ هستم
به دنیا آمده در سال جنگم
رفیق کوهساران و پلنگم
پلنگ لحظه های بی شکستم
من از ایل نجیب کرد هستم