قريب به يک دهه است که مبحث " سرمايه ي فرهنگي" مورد توجه انديشمندان و پژوهشگران در داخل کشور قرار گرفته است.سرمايه ي فرهنگي، نبض اساسي و شريان اصلي توسعه و پيشرفت در هر کشوري محسوب مي گردد و شايد بتوان گفت کتاب و ميزان استفاده از آن،يکي از مهمترين شاخصه هاي مفهوم سرمايه ي فرهنگي بوده و مانند خوني است که در رگ هاي توسعه ي هر کشوري جريان داشته و هر چه اين جريان بيشتر تداوم يابد، جامعه ازميزان توسعه ي بالاتري برخوردار بوده و ميزان اميد به زندگي را در ميان مردمان آنها ،افزايش مي دهد. اساساً بشر با کتاب پا به تاريخ نهاده و حيات بشر، قبل از پيدايش کتاب،حيات قبل از تاريخ محسوب مي گردد. اينک مي توان مرز توسعه يافتگي و توسعه نيافتگي را با کتاب جدا نمود، چرا که در سبد خانوارهاي جوامع توسعه يافته ،کتاب و مطالعه سهم بالايي را به خود اختصاص داده است .بشر امروزي در جوامع پيشرفته، راه غلبه بر بسياري از مشکلاتش را، در نزديکي به کتاب و مطالعه يافته و به راستي دريافته است که کتاب، غذاي روح است. راز ناآگاهي بسياري از مردمان را بايد در دوري آنان از کتاب و مطالعه و ميزان آن يافت. وجود کتابخانه و کتابفروشي از شاخصه هاي بارز توسعه ي فرهنگي است، و به هر ميزان که در جامعه اي کتابخانه و کتابفروشي ايجاد گردد و مردمانش دسترسي آسان تري به آنها داشته باشند، از ميزان آسيب هاي اجتماعي و رواني در آن جامعه کاسته خواهد شد. شايد بتوان گفت يکي از زمينه هاي اصلي شکل گيري آسيب هاي اجتماعي و رواني در اين سامان ، تعداد اندک کتابخانه ها و کتابفروشي هاي واقعي و دوري مردمان آن، از مطالعه مي باشد. در عصر فرهنگ و ارتباطات که شاخصه ي بارز آن، رشد کتاب و کتابخواني در جهان محسوب مي گردد و حتي بر سر هر مزرعه اي يک کتابخانه داير مي شود، در ايلام معدود کتابفروشي هايي که اختصاص به فروش کتب غيردرسي داشتند به تعطيلي کشيده شدند و جاي خود را در خوشبينانه ترين حالت، به محل فروش نوشت افزار و کتب کمک درسي و يا درسي سفارشي مي دهند. اگر روزگاري در اين ديار اثري از کتب کمک درسي و درسي ديده نمي شد و تمام کتب کتابفروشي ها را کتاب هاي غيردرسي تشکيل مي دادند، امروزه جاي آنها را، کتابفروشي هايي گرفته اند که فقط کتب کمک درسي و يا دانشگاهي، آنهم به سفارش اساتيد و دانشجويان رشته هاي تحصيلي دانشگاه هاي ايلام، در آنها عرضه مي گردد و اينگونه شد که 65 سال پيش اگر "استاد خاوري" آن مرد جا افتاده و متين، در اين شهر کتابفروشي ايجاد نمود و با ارائه ي کتب تاريخي ،ادبي و مذهبي در پي رشد فرهنگي مردمان اين ديار برآمد و پس از او حاج حبيب الله منصوريان،نصرت الله جلاليان ، جمعه اسفندياري، سهراب همتي، نعمتي زاده، الله داد آزاد، شوهاني، چراغي، حبيبالله شيرخاني و ... در اين راستا به فعاليت پرداختند و کوشش هاي مرحوم "خالد اسماعيلي" در دهه ي 60 ، نگذاشت مرگ فروش کتب غير درسي در ايلام فرا برسد و اين پرچم در نيمه ي دوم دهه ي 70 به دستان "برادران کرد" داده شد تا با ايجاد تعاوني کتاب در ايلام، سيماي يک کتابفروشي واقعي را به نمايش گذاشته و سهم عمده ي خود را در جهت رونق بازار کتاب ايفا نمايند، اينک و در سال هاي انتهايي دهه ي 80، ناقوس مرگ عرضه ي کتب غيردرسي در ايلام به صدا درآمده و در هر کتابفروشي، به غير از چند جلد کتب عمومي،رمان و سرگرمي، اثري از آن ميراث گرانبها، که با هزاران رنج و مشقت از آن مردان بزرگ به ما رسيده بود، ديده نمي شود. تا بدين گونه در عصر کتاب، ما با عدم عرضه و مرگ کتاب غيردرسي در اين سامان روبرو گرديم. متاسفانه بايد اعتراف نمود که يکي از طنز هاي روزگار در اين استان آن است که هر روز بر ميزان دانشجويان و دانشگاهيانش افزوده مي گردد و در هر بخش و شهرستاني، شعبه اي از يک دانشگاه داير مي شود، اما کتابفروشي معتبري که در آن، کتب غير درسي و چاپ جديد ارائه گردد، نه در بخش ها و شهرستان هاي آن، بلکه حتي در مرکز استانش نيز يافت نمي شود و پر نغزتر آنکه، در اين ميان احساس نيازي در دانشجويان و دانشگاهيانش در اين زمينه ديده نمي گردد. گويا شيوه ي تحصيل و تدريس به گونه اي است که نيازي به مطالعه ي کتب غيردرسي ندارد. ابزار فرهنگي که دايره المعارف توسعه ي فرهنگي و به تبع آن، توسعه ي همه جانبه و پايدار محسوب مي گردد، در اين ديار به فراموشي سپرده شده و سياستي اتخاذ نمي گردد که اين گوهر گرانبها را از زير خروارها بي خبري نجات داده و در سفره ي مردمان قرار دهند. اينک در سفره ي خانوارهاي ايلامي، انواع کالاهاي اقتصادي، با مارک ها و مدل ها ي مختلف يافت مي گردد، اما اغلب مردمانش به اين کالاي فرهنگي احساس نيازي نمي کنند. براي فرا رسيدن فصل بهار بي تابي مي کنند تا از گياهان و سبزي هاي کوهي آن بهره مند گردند اما کمتر کسي پيدا مي شود تا منتظر رسيدن کتابي نو در سالي جديد باشد !! تمامي لاشه هاي گاوها و گوسفندان، تا غروب از قصابي ها خريداري مي شوند و حتي مردمان، براي رفع نيازهاي خود به شعبه هاي غير مجاز قصابي هاي جاده اي، روي مي آورند اما به لاشه ي زخمي کتابها، کسي نگاهي نمي افکنند! جسم ها پرورش مي يابند و حتي براي آب کردن چربي هاي اضافي، ميليون ها تومان هزينه مي گردد، اما توجهي به نحيف شدن روح ها نمي شود! از سويي ديگر نيز، بسياري از دست اندرکاران و مديران ، مي توانند ذائقه هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مردم را، به دلخواه خويش تغيير دهند اما نخواسته و يا نمي توانند ذائقه ي مردم را به سوي کتاب و مطالعه تغيير دهند. برخي از دست اندرکاران فرهنگي استان، سال هاست در بحث کتاب و مطالعه، به اتخاذ برنامه هاي کليشه اي و گزارشي روي آورده و نتوانسته اند سياستي عميق و راهکاري اساسي در اين زمينه در پيش گيرند. هفته ي کتاب که فرا مي رسد با نصب پارچه نوشته ها و پلاکاردهاي هميشگي، توزيع چند تراکت تبليغاتي و اجراي چند برنامه ي تکراري و ايراد چند سخنراني که معمولاً با نصيحت و موعظه همراه مي گردد و در مهمترين اقدام چندسالانه ي خود، به تشکيل نمايشگاهي در اين زمينه همت گماشته، که در برخي از موارد، ظاهر و بيرون مهمتر از محتوي و درون جلوه مي کند و معمولاً مهمترين ناشران اين کشور، غايبان اصلي آن به شمار رفته، تا نمايشگاه عملاً به محلي جهت گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان اين ديار تبديل گردد و خريداران واقعي آن، دارندگان بُن هاي اهدايي باشند و بدين گونه، براي دست اندرکاران فرهنگي استان کميت، مهمتر از کيفيت جلوه نمايد و اقدامي فرهنگي به ابزاري براي ارائه ي آمار و رفع تکليف اداري مبدل شود. نتيجتاً، آبان ماه، براي آنان به ماه يادآوردن کتاب و مطالعه تبديل گشته و در پي ترويج فرهنگ مطالعه برآمده و مي خواهند آن را گسترش داده و نهادينه کنند، غافل از آنکه اشاعه ي فرهنگ مطالعه و نهادينه کردن آن، به استراتژي بلندمدت ،برنامه ريزي و انجام تحقيقات و پژوهش هاي بنيادين نيازمند است. نهادينه کردن فرهنگ کتاب و مطالعه در اين ديار، نيازمند شيوه هاي مناسب تبليغي است و رسالت صدا و سيما در اين زمينه بيشتر احساس مي گردد. ارائه ي برنامه هاي تبليغي مناسب از سوي صدا و سيما، همکاري مداوم و موثر ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان متولي امر کتاب با افراد حقيقي و حقوقي که مايل به سرمايه گذاري در اين زمينه مي باشند و اختصاص وام هاي طويل المدت و کم بهره به آنان، ايجاد مکان مادر کتاب و توزيع کتب جديد در بين کتابفروشي ها و اتخاذ سياستي بسان دکه هاي مطبوعاتي ،ايجاد نمايشگاه هاي واقعي کتاب همراه با تخفيف ويژه به مردمان بخش ها و شهرستان هاي محروم تر استان و توزيع کتاب در ميان روستائيان ،ايجاد نمايشگاه هاي دائمي کتاب و اختصاص مکاني هميشگي و سهل الوصول به اين امر ،همکاري نهاد ها و ارگان هاي دولتي در امر خريد کتاب با کتابفروشاني که اقدام به فروش کتب غير درسي کرده و تشويق آنان به اين امر و ... ا ز جمله راه کارهاي کوتاه مدتي است که مي تواند به بازار کتاب در ايلام رونق ببخشد. به نظر مي رسد که مسئولين فرهنگي استان بايد خود شيفته و تشنه ي کتاب بوده و عاشقانه به کتاب و مطالعه عشق بورزند و براي خود، رسالتي ويژه در اين ديار محروم قائل شوند.
دوستان ارجمند: مطالب این وبلاگ نوشته های شخصی اينجانب خليل كمربيگي معلم ،علاقمند به پژوهش ، تحقیق و حرفه ی روزنامه نگاری می باشند.هدف از انتشار این مطالب روشنگری و کاستن از مسایل و مشکلات استان است. از آنجا که رشته ی تحصیلی ام جامعه شناسی می باشد، مطالب وبلاگ نیز بیشتر در حوزه های اجتماعی نوشته شده و سعی می گردد از زبان تخصصی جامعه شناسی اجتناب شده و مسایل را با ادبیاتی ساده انتشار دهد.تقاضا می گردد با ارائه نظرات خود ما را در رسیدن به اهداف ترسیم شده یاری فرمایید.ضمنا استفاده از مطالب اين وبلاگ و يا انتشار آنها،با ذکر منبع،بلامانع می باشد.