تاثیر عوام فریبی در توسعه نیافتگی
موسی امیدی
عوام فریبی یکی از محوری ترین عوامل عقب ماندگی و عدم توسعه در جوامع در حال رشد است. مستمسک عوام فریبان ، به نوع خواسته ها و مطالبات مردم هر جامعه بستگی دارد.در جامعه ای که برای مردمانش معیارهای دینی و ارزشهای اعتقادی وعلمی و خدمت به مردم حرف اول را می زند عوام فریبان با تظاهر به پایبندی به این معیارها برای حفظ وضع موجود سعی در فریب مردم دارند و نتیجتاً پایه های توسعه یافتگی را بیش از پیش متزلزل تر و سست تر می نمایند. بارزترین نمونه مردم فریبی که با استفاده از اعتقادات مردم صورت گرفت واقعه بر سر نیزه کردن قرآنها در زمان معاویه توسط عمروعاص بود و این دسیسه به حدی نافذ بود که حتی یاران امام علی (ع) نیز به خاطر التزام و اعتقاد به آن قرانها امام را ترک کردند و جریان حکمیت را با آن همه پیامدش بوجود آوردند. اما سرانجام تاریخ به قضاوت نشست و چهره پلید آنها را برملا ساخت و اکنون در جامعه ما برای تشبیه کسانی که کماکان چنان رویه ای دارند وجه المثال قرار می گیرند و تاریخ بازتکرار خواهد شد و داوری خواهد کرد. جوامع استبداد زده که گردش آزاد اطلاعات در انها اتفاق نمی افتد بهترین محمل رشد عوام فریبی است. چرا که جهل و نا اگاهی مردم هر جامعه بهترین شرایط را برای فریب خوردن انها فراهم میکند.اینجاست که دانشمندان و علمای علمی بیشترین فشار را از جانب عوام فریبان متحمل می شوند دانشمندان دشمنان درجه یک انها محسوب می شوند. در چنین جامعه ای جادو و جنبل و خرافه پرستی و موهوم گرایی جای تجزیه و تحلیل علم و منطق را می گیرد.و ستایشگری و مداحی و مجیزه گویی جای نقد و انتقاد سالم و این خود می تواند به عنوان یکی از مهمترین زیر مجموعه های عوام فریبی موجب عقب ماندگی یا لااقل توسعه نا کارامد در جامعه شود. عوام فریبان کوچکترین انتقاد از خود توطئه تلقی و آن را بر نمی تابند و یارای تحمل نظرات سازنده و مفید راهم ندارند و زود بر می آشوبند. از انجا که با حساب و کتاب و علم و خرد در اداره جامعه میانه خوبی ندارند تنها با طرح شعارهای دهن پر کن و غیر علمی مطالبات جامعه را به منظور کنترل ان ، به اینده ای نزدیک [ فردای که هر گز نمی اید ] موکول می کنند بدون انکه زمینه های آن را فراهم سازند ، غافل از اینکه سپردن مطالبات به اینده نز دیک ، خود سبب نوعی تراکم مطالبات شده و منجر به انفجار اجتماعی میشود. عوامفریبان سعی می کنند علاوه بر فریب مردم ونشان دادن سراب به انان جنبش های اجتماعی که در شرایط تبعیض و نابرابری مزایا شکل می گیرد ، با خشونت ، کنترل ، و با شایعه پراکنی و جوسازی جنبش را خنثی سازند ، البته عوام فریبان با استفاد از افرادی که دارای شخصیت وابسته هستند واز خود چیزی ندارند و کار شان جز تبعیت بی چون و چرا چیز دیگری نیست بر نامه های خود را عملی می سازند و فاشیست از اینجا شکل می گیرد ، زیرا عوام بهترین وسیله برای اعمال دیکتا توری و هر گونه عمل غیر انسانی مردم فریبان هستند، تفکر عوام فریبانه یک تفکر فاشیستی است ،که زاییده استبداد است در این تفکر افراد مخالف این شیوه دشمن تلقی می شوند و قابل تحمل نیستند و پایه گزاران چنین تفکری خود را معیار تشخیص حق و باطل می دانند. قران کریم نیز به نحو بسیار ظریف و گیرایی ویژگیهای عوام فریبان ومتظاهران را به صورتی شیوا در سوره منافقون بیان می کند . قران ، دروغگویی را از مهمترین ویژگیهای آنان برشمرده است: والله یشهد انٌ المنافقین لکاذبون سوگندهایشان را سپر جان خویش قرار می دهند تا از راه خدا بازدارند: اتٌخذوا ایمانهم جنٌةً فصدٌوا عن سبیل الله . ظاهر کالبدشان و کلامشان جذاب و دلچسب و تعجب برانگیز است: واذارأیتهم تعجبک اجسامهم و ان یقول تسمع لقولهمْ به مسائل با نگاه تئوری توطئه می نگرند و تجزیه و تحلیل و نقدهای علمی را علیه خود می پندارند: یحسبون کل صیحة علیهم خود را عزیز و عزتمند می دانند و دیگران را ذلیل و بی مقدار در حالی که قران چنین جوابشان می دهدکه: ولله عزة و لرسوله و للمومنین از انجا که یکی از پیش شرطهای نقد و تحلیل علمی مسائل ، وجود آزادی بیان و اندیشه است با چنین مفاهیمی که موهبتی الهی است سر ستیز دارند. شایعه افکنی و ترور شخصیتها و انگ زدنها برای بیرون کردن رقیب و جلوگیری از اگاهی مردم یکی از دستاویزهای عوام فریبان است . فضای غبار- آلود که محصول تلفیق حق و باطل است محیط رشد مناسبی برای تداوم آنهاست. ظاهر سازی و شایعه افکنی و مکدر بودن حق در جوامع نا اگاه به حدی قوی است که در بعضی از مواقع انسان معترض و اگاه را به سکوت وا می دارد همانگونه که مردم فریبی معاویه در تاریخ اسلام یاران امام حسن (ع) را از اطراف امام پراکند و امام مهر خاموشی را ( همچون آتش زیر خاکستر) بر لب نهاد. یکی دیگر از نمونه های عوام فریبی در دوره قاجاریه که از احساسات و تعلقات مذهبی مردم سوء استفاده شد ادعای کسانی بود که مقام خود را از ارتباط با امام زمان (ع) به ادعای پیامبری ارتقاء دادند. . بدون شک توسعه پایدار و مانا در شرایطی این چنینی ایجاد نمی شود ، در فضایی که دغدغه ترور شخصیت ، فریب مردم ، تدلیس حق ، دشمن انگاری دوستان و دلسوزان ، ممانعت از نقد و انتقاد سازنده و علمی ، جلوگیری از ارائه راهکارهای مناسب علمی ، خاموش شدن اجباری اندیشمندان و متفکران ، خرافه پرستی و موهوم گرایی و خود را معیار حق جلوه دادن بیداد می کند نمی توان برای دستیابی به توسعه چندان امیدوار بود. هر چند سرانجام قضاوت تاریخ به بار خواهد نشست و پرده های مکر و فریب افکنده خواهد شد اما تنها ملتهای محرومند که ضمن متضرر شدن ، از قافله رشد و توسعه عقب می مانند.
موسی امیدی