درد دلهای کاربران
نمایش همه مواردباز هم از موانع مدیران بومی
کامران منصوری جمشیدی
باز هم از موانع مدیران بومی
این روزها که فضای سیاسی استان گرم و داغ است سخن راندن و مرقوم ساختن از مقولات اجتماعی و ادبی و جاذبه های توریستی استان بنوعی دم سردی و بی تعهدی گمان میرود چنین بود که علیرغم میل باطنی باز به سیاست پرداختیم . چندی پیش در ضمن مقاله ای آوردیم که ((فرهنگ سیاسی استان شایسته الگو شدن)) است و البته در مجالی دیگر موانع توفیق مدیران بومی در استان را برشمردیم از زمان انتشار آن دو مقاله تا به امروز اتفاقات و رخدادهایی در عرصه سیاسی استان پیش آمد که شاید از نظر برخی با فحوای مقاله ای که از فرهنگ سیاسی استان دفاع کرده بود در تعارض دیده شود. لذا با اصرار بر منطق مقاله مذکور می گوئیم این نوع نگاه خلط مبحث مشکلات مدیریت بومی با فرهنگ سیاسی در استان است زیرا که اگر بعضا بد اخلاقی و افراطی در جایی دیده میشود منحصر به افراد حقیقی و یک رفتار شخصی باید تلقی گردد و نمیتوان آنرا به عموم سیاسیون استان تعمیم داد کما اینکه در انتخابات های سراسری که گاه کشور دچار بحرانی نیز شده استان ایلام در عین فعالیت و پویایی همواره حریم قانون و اعتدال در آن مراعات گردیده است و باز تکرار میکنم در سطح سراسری و سیاست ملی ، این استان از حواشی فتنه ، خود سری و افراط و انحراف همواره مبرا و بی آسیب مانده است . احترام به آراء و انتخاب مردم نیز همیشه مورد نظر مسئولان و فعالان سیاسی استان بوده چنانکه با پیرزی و تفوق هر جناحی در انتخابات ریاست جمهوری ، هرچند مدیران و مسئولان در سطح کلان استان بنا به تدبیر و وفق اندیشه دولت منتخب ، منصوب میشوند لیکن در همه سطوح کم چالش ترین و کم بحران ترین فضای سیاسی پیش روی مدیران بوده است اما باز تکرار میکنم مدیران غیر بومی معمولا مشمول این نعمتند . لیکن در انتخابات های بومی و محلی و سیاست محلی اگر بتوان به آن سیاست گفت اوضاع بنا به دلایلی متفاوت است و مشکلات و موانعی سنتی و مزمن همواره گره کار میشوند. این استان کوچک در مرزی زخم خورده ، بامسیرهای ارتباطی سابقاً صعب العبور ، دور از مرکز وبا موقیعت جغرافیایی خاص و کوهستانی بودن و سایر ویژگیهای محرومیت زایش و البته غم بی توجهی های سالهای سال برای مردم خود کوهی بزرگ از مشکلات و محرومیت ها بوده که بومیانش کمتر فرصت و موقعیت پیشرفت و شکوفایی استعدادهای خویش را داشته اند. مضاف بر موانع ذاتی استان برای اظهار وجود نیروهای بومی شاید این مزاح نیز بیجا نباشد که از دوران های بسیار دور والی و حاکمی با سپاهی نظامی و منظم و اعوان و انصار خویش با حکم زور و شیوه ای غیر دموکراتیک برای حکمرانی بر سر این مردم نازل می شده است . از اینرو بنظر میرسد مزید علت شده تا بنحوی قبول حاکمیت و مدیریت غیر بومی به مرور برای ما نهادینه و قابل تحمل تر از خودیها و بومی ها باشد و تا حدی این امر برایمان عادت گردیده است و کار با مسئول غیر بومی و همکاری و مساعی با آن بی دغدغه تر تلقی میشود . برای خیلی از ما ، کسانی را که نمی شناسیم دارای جذبه و هراس احترام انگیزی هستند . اما در مورد بومی ها چنین نبوده و اغلب در باورمان نمی گنجد که یکی از خودمان توانایی همان کاری را که داشته باشد که دیگران انجام داده اند. شاید بدین لحاظ باشد که هر بار مسئول و مدیری بومی در منصبی از مناصب دولتی استان قرار میگیرد حتی فارغ از گرایشات سیاسی او و تنها به جرم بومی بودن چشمها گرد و درشتر شده صداها بلند و خشن تر گردیده و احساس اینکه آن مدیر از طایفه و قبیله ای دیگر آمده پس حتما حق ما مورد تهدید است ، خصومتی بی دلیل را رقم می زند. معمولا چنین میشود که پیشاپیش به استقبال اختلاف ها و کدروت ورزی ها ، عیب جویی و نکته گیری می رویم . نمیدانم اینکه مثلا شهرداری که مسئولیت شهر کوچک ایلام را بر عهده می گیرد و اگر پاکدست متعهد ، متخصص و توانا باشد و خیلی هم همت کند نهایت در طول خدمت خود شاید فرصت کند تنها مشکل ترافیک و تمرکز بازار در محدوده میدان ۲۲ بهمن تا چهار سعدی را حل نماید از سوی همشهریش فرضا مورد تفتیش عقیده قرار میگرد که نظرش در خصوص هولوکاست چیست یا مقصر جنگ جهانی اول را چه کسی میداند، نیز به همان معضلات فرهنگی سنتی بر میگردد یا خدای ناکرده مشکل جدید و بدیعی است؟ اگر از مشکلات جدید و بدیع که البته اینبار دامنه ای ملی دارند بخواهیم اجمالا سخنی بگوئیم باید گفت آن ایرادات اغلب به جوانتر ها و هم دوره های بنده بر میگردد . ما که در انقلاب سن و سالی برای ادای دین نداشتیم و پس از آن هم در جریان دفاع مقدس نیز قد و قواره ما در حدی نبود که از آن فرصت مغتنم برای اثبات شایستگی جانفشانی در راه نظام و انقلاب صرفه ای ببریم گاهی برای اینکه خود را در غایت ارزشمداری و تعهد به آن آرمانها نشان دهیم احساسات را با کمی تظاهر در هم آمیخته معجونی از افراط عرضه کرده و عرض اندام میکنیم . البته همیشه هم این احساسات از خامی و جوانی نیست بلکه گاهی هم عده ای از ما گمان میکنیم که میشد از آن آرمانها ی الهی دیروز، برای نیل تنعمات امروز بهره می گرفتیم و این جاه طلبی و سست ایمانی منشاء افراط امروز میشود .[ در صدر اسلام نیز تاریخ روایت میکند که در مقطعی که اکثرا مردم جزیره العرب اسلام آورده بودند عده ای از سپاهیان که طمع غنایم انگیزه ایمانشان بود و غنیمت نیز تبعا از کافران و در غزوات بدست می آمد گاه از کمی کافرو غزوه و غنیمت عاصی و به تازه مسلمانان حمله برده و به این بهانه و اتهام که ایمانشان ظاهریست غارت و کشتار میکردند و البته این ظلم با نزول آیاتی نکوهیده و منع گردید:یا أیها الذین آمنوا إذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن ألقى إلیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیاة الدنیا فعند الله مغانم کثیرة کذلک کنتم من قبل فمن الله علیکم فتبینوا إن الله کان بما تعملون خبیرا ( ۹۴- نساء) ای اهل ایمان چون در راه خدا بیرون روید تحقیق و جستجو کنید و به آنکس که اظهار اسلام کند و به شما سر تسلیم فرود آورد نسبت کفر ندهید تا از متاع ناچیز چیزی غنیمت برید که غنایم بییشمار نزد خداست اسلام شما هم اول امر همچنین اظهار و تسلیمی بیش نبود تا وقتی که خدا بر شما منت گذاشت پس اکنون باید تحقیق کنید که خدا به هرچه کنید آگاه است.....} اما امروز بنظر می رسد راه ایثار برای ارزش ها هنوز باز باشد و آن جهاد اکبر یعنی جهاد با نفس است و پرهیز از مقام پرستی ، دنیا دوستی ، مال اندوزی و خصوصا ساده زیستی که سخت مورد تاکید امام راحل بود نیز از سلوک ماندگار آن مسلک است.بلاخره باید اینگونه رفتار یا فرهنگ مرسوم شده روزی تصفیه و تغییر یابد چرا که اگر استان ایلام به این مشهور شود که مدیر بومی در آن کارایی نمیتواند داشته باشد آنگاه این نگاه در مرکز نهادینه شده و ایلام برای همیشه عرصه کارآموزی مدیران دون پایه و بی تجربه سایر استانها خواهد شد و نیروهای مستعد ، مجرب و جوان بومی هرگز فرصت اثبات لیاقت پیدا نخواهند نمود .راهکار نگارنده این است که اولا: صبر و تحمل و همدلی داشته باشیم و منتظر عملکرد ها بمانیم نه اینکه به استقبال پیش بینی ها برویم و این فرصت را به مدیران بومی بدهیم تا شاید خلاف تصور ما اتفاقا رضایت ما و ملت را جلب نمایند . دوما: برای کسب مقام مال و مرتبه عجول نباشیم و اگر هستیم به راه راست و قانونی و اخلاقی جهد کنیم فرضا در علم و دانش روز و مورد نیاز جامعه بکوشیم و از تخریب دیگران آبادی کار خویش را نخواهیم . سوما: طمع و حرص را از اطراف اعتقادو ایمان و حتی سیاست خویش دور ساخته و از طمعکاری و ریا بنام دین لااقل احساس ثواب نکنیم. شنیده ایم که حتی مجاهدت در راه اسلام هنگامیکه در جنگ حنین و طائف با طمع غنایم و حب دنیا در آمیخت کار را بجایی رساند که مدعیان جهاد در راه خدا ،ردای رسول خدا را ربودند.چهارما: بیشتر از نفع شخصی به مردم استان و منافع عمومی بیاندیشم .حتی اگر از احتمال ضررو تبعات انتصاب شخصی نا صالح و ناشایست خیلی نگران هستیم راه را در مسیر قانون بپوئیم که الحمد و المنه راهکارها و دستگاه های نظارتی به حد کفایت در قانون جمهوری اسلامی تعبیه و تدارک دیده شده است که نیازی به غوغا و اغتشاش و بی فرهنگی نباشد.کامران منصوری جمشیدی