درد دلهای کاربران

نمایش همه موارد

مقاله

کامران منصوری جمشیدی
خوشه های حشمت ها را نخشکانیم مقاله ای چندی پیش با فصاحت و بلاغتی خاص مرقوم شده بود که هرچند عنوان زیبایی نداشت اما متنی صریح و شیوا را عرضه کرده بود . ایجانب نه تنها با نقدهای تخصصی آن مخالفتی ندارم بلکه بسیاری از موارد مورد اشاره بخصوص در بحث آمار و دفاع از سیاستهای گاها ناموفق اقتصادی دولت توسط دکتر حشمت عسگری شاید حرف دل ما نیز بود اما نکته اینجاست که آیا ایشان آمار و برنامه هایش را به میل شخصی ، درکمال آزادی عمل و بر اساس محاسبات خود راساً ارائه می نمود و آیا دیگر مسئولان بومی و غیربومی همچون آمارهایی ندادند ؟ دکتر عسگری معاونت استانداری هستند نه والی ایلام . نقد بر عملکرد مدیران بومی حتما به فایده و سبب خیر است و بهترین راه برای ترغیب مدیران به بازنگری در عملکرد و اصلاح نواقص و تقویت محاسن کار آنهاست . صاحب نظران و منتقدان اقتصادی شایسته بلکه بایسته است که عملکرد و اظهار نظر های مدیران را به چالش و کنکاش بکشند تا خدای نکرده استبداد رای و خود محوری کار دست استان ندهد و البته برای خود ایشان نیز فرصتی مغتنم است اما گفته اند: گر حکم شود که مست گیرند / باید که هر آنچه هست گیرند آیا اصحاب قلم ورسانه در استان تا کنون بدین صراحت مدیر و مسئولی را به بنام و شخصی به ورطه نقد نه تخصصی بلکه شخصیتی کشانده و آینده او را خشکیده و خزان زده پیشگویی کرده اند. ای کاش نگارنده نقد تخصصی و اقتصادی را به شخصیت فردی ایشان گره نمی زد و ای کاش در نقدش آنجائی که از سوی دولت و سیاست های کلی خطائی رفته را به فرد ایشان منتسب نمی کردند و بین شخصیت حقوقی و حقیقی تفکیک قائل شده و کنش و کردار ادارای و اجرایی یک دولت و مجموعه را به یک تن منسوب نساخته و کمی کلی تر به نقد می پرداختن تا شائبه تخریب در اذهان متبادر نگردد . چرا تخریب؟ چون پیش از این نشیده و ندیده بودیم این چنین بنام و صریح فرضا از رفتار فلان مسئول بومی که زمانی منتقد سر سخت سیاست ها و آمارهای دولت بود وبه محض پیشنهاد مقامی سر از پا نشناس دولتی شد و آمار های ملی و کشوری را نیز وفق منویات دولت تنظیم و به ملت ارائه میکرد ، انتقادی صورت گیرد . یا اگر نماینده ای بر خلاف میتینگ های انتخاباتی اصلاح طلبانه پس از انتخاب پوست اندازی کرده و یا سوار بر باد هر دم به سویی چرخیده و یا وقت وکلات مردم را با چرت و گاهی هم به لابی برای پست اجرایی آتی و سایر امور شخصی سپری کرده ، چرا از او هم با ذکر اسم نقدی بدین شیوایی ارائه نگردید؟ فلان نماینده که وظیفه نمایندگی با کارپردازی امور طایفه و کارگزینی نیروی انسانی اقوام و بستگان برایش مشتبه شده بود آیا اوهم بازخواستی چنین را تجربه خواهد کرد.؟ آنانکه سابقا طشت رسوایی های اخلاقی ، مالی و اداری آنها از سر بام افتاد و تبعات چنان رسوایی هایی برای استان سخت گران آمد هم با ذکر نام نکوهیده شده و آینده آنها نیز خشکیده قلمداد شد؟ آیا آنانکه عدالت و حقیقت را با مقام و ریاست تاخت زدند یا در زمان مسئولیت آنها در نهاد و سازمانی از پست آبدارچی تا معاون اول کلهم اجمعین در قبضه بستگان و وابستگانشان بود نیز مورد نقد صریح و با ذکر نام قرار گرفتند. نقد خوبست اما با رویکردی گره گشا و بازسازی کننده نه مخرب و نا امید کننده چرا خوشه حشمت خشکیده آیا جوانی که در سخت ترین شرایط با کمترین امکانات و از دل کمبودها و محرومیت های استان به همت خویش و با تلاش علمی بدون آنکه مدرکی را بخرد ، استاد شد سپس خلاف تصور نگارنده مقاله مذکور در وزارت بازرگانی نیز در سطحی عالی مدیریت را تجربه و سپس وارد مدیریت استان شد ، اگرباز به بقول نگارنده در اولین تجارب خویش نواقصی در کار داشت خوشه اش خشکیده میشود ؟ آیا جوان در سختیها تحصیل کرده ای ، بدون حامی و اسپانسر و از استانی محروم که نخبگانش کمتر دیده میشوند و ترقی و پیشرفت در آن کم از خیال باطل نیست ، اگر مورد پیشنهاد چنین مقامی قرار بگیرد می توان تصور کرد به آن پیشنهاد پشت پا بزند؟ ما بودیم چنین میکردیم؟ آری شاید سزاوار تر این بود دکتر عسگری بعنوان استادی فرهیخته ، بیشتر در همکاری با دولتی که بنایش بر آمارآرایی و خود ستایی و خود رایی بود تامل نموده و کسوت استادی را به سمت مدیریت ترجیح میدادند . اما چونکه چنان نکرد همسویی و همراهی با دولت نیز لاجرم پیش خواهد آمد چنانکه برای خیل مدیران بومی استان همچنان بود. دکتر عسگری اگر آماری غیرمنطبق با واقعیت های ملموس ارائه داده اند و اگر انفعالی در بخشی از وظیفه داشته چرا همه را باید در کارنامه شخص ایشان لحاظ کرد و سایر مسئولین و رویکرد مجموعه دولتی های استان را مبرا دانست؟ خوب و بجا بود در کنار نقاط مورد ایراد ، اقدامات و عملکرد و رفتار نیک ایشان در جنبه های دیگر کاری نیز شمرده و نوشته میشد ، عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو ، ایشان با توجه به داشته های علمی خود در گفتار و گزارشات لااقل بشکلی عمل نکرد که دل نگران گاف و خبطی ، سرخ و زرد بشویم . چنانکه برخی از مدیران و مسئولان و نمایندگان یا از ترس گاف و خرابکاری حتی یارای صحبت کردن ساده ای را هم نداشته لکن دورهع خویش را صم البکم بودند و یا اینکه احیانا اگر باری دهان باز کردند گافی ببار آمد . حشمت عسگری همچنین در رفتار، کمترین افراط سیاسی و جناحی را بروز داشته و از آن مهمتر نقطه قوتی داشتند که هرچند با توجه به برخی معضلات فرهنگی در استان اتفاقا نقطه ضعف ایشان تلقی شد اما در آن زمینه کارنامه ای پاک بجا گذاشت و آن عدم قبیله گرایی و فامیل بازی بود و جالب آنکه اشاره ای که در همان مقاله موصوف از جنجالی که به مجلس کشیده شده بود، رفت نیز خود به همین مقاومت ایشان در مقابل اعمال نفوذ و فامیل بازی بر می گشت . ای کاش نگارنده نیمه پر لیوان هم مورد عنایت قرار میداد و برای آینده آنقدر یاس آور پیشگویی نمیکردند و خوشه حشمت عسگری را خشکیده نمی دید بلکه ضمن نقد جسورانه خود با ارائه رهیافت و پیشنهاد های اصلاح گرانه ایشان را برای آینده مهیا و کار آمدتر تشویق می ساخت . چرا پایان کار او را به این زودی متصور و چنین غم انگیز مرقوم گردید . باشد که هم جناب عسگری بازنگری و تامل بیشتری برای توفیق بیشتر در آینده در عملکرد خویش داشته باشد و هم منتقدین چنانکه با مدیران بومی دیگر و سابق با غمض عین و خوش بینی مدارا میکردند خدای نکرده نقد تخریبی را متوجه مدیران جوانان ایلامی نسازند کامران منصوری جمشیدی
نظرات ارسال نظر
عمر سایت: 17سال و 20ماه و -11روز