سلام سال های متمادی است وعده های تکراری آدم های گوناگون نتوانسته غبار محرومیت را از این منطقه بزداید جاده ها همان جاده های جهاد سازندگی اند حتی در هلیلان یک متر جاده تعریض نشده معلم ها می آیند که ادامه تحصیل دهند گاهی هفته ای دو روز بیشتر اینجا نیستند برنامه هاشان را در دو روز می چینند گاهی ریاضی و فیزیک و شیمی را بچه ها در روزهای پشت سر هم می خوانند تازه همین ها هم خوب که معلم شدند می روند هنوز روی جاده عده ای تخم مرغ می فروشند هنوز شهرستان شدن وعده سالها محقق نشده هنوز گاز وعده دو انتخابات قبل نیامده هنوز شهرک صنعتی یک تابلو است هنوز بیکاری بیداد می کند هنوز هرکس هیچ جا مسوول نبوده از اینجا شروع می کند هنوز آب کم است هنوز فقط تا ساعت ۱۰ صبح نان هست هنوز هر هفته برق رفتنی است هنوز ... اینجا هلیلان است صدای درد و محرمیت همان جایی که مورتنسن دانمارکی می گوید: از کرمانشاهان تا لرستان کاوش کردیم متمدن ترین مردم در هلیلان زندگی کرده اند آن ها ابزار های داشته اند که مس را ذوب می کردند